طغیان حقیقت
ا. م. شیزلی ا. م. شیزلی

رجب طیب اردوغان، در اعتراض به بیعدالتی و گستاخی، نشست داووس را ترک کرد.

اتحاد شوروی و نظام سوسیالیستی در فاصله ۷٣ سال از طلوع تا قتل خود، دستاوردها و ارزشهائی را به بشریت تقدیم کرد که در تاریخ جهان بی سابقه بود. موفقیتهای افسانه ای این نظام شهید، راه آینده بشریت را با چنان روشنی گشود که بدون عبور از آن، مفاهیم صلح، امنیت، عدالت و آزادی را می توان فقط در افسانه ها، در گفتارها و بیانات بدیعی و سیاسی شنید و آرزو کرد. راهی که برغم قطع مقطعی، هیچگاه صحت و اهمیت خود را از دست نداده است.

کمکهای بی شائبه و حمایتهای همه جانبه از جنبشهای رهائی بخش ملی، حمایت از مبارزان ضد تبعیض و نژادی پرستی خلقهای تحت ستم و انقیاد استعمار و امپریالیسم جهانی، یکی از ارجمندترین و ماندگارترین خدمات اتحاد شوروی به بشریت جهان بحساب می آید. نقش و تأثیر کمکهای اتحاد شوروی سوسیالیستی شهید در پیروزی کنگره ملی آفریقا و سقوط رژیم نژادپرست سفیدان مهاجر در آفریقای جنوبی، نه قابل کتمان است و نه قابل تخطئه. این پیروزی در شرایطی حاصل شد که سفیدان نژادپرست، با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و انگلیس، اوج بربریت و توحش خود را بنمایش گذاشته بودند. تعقیب، حبس، قتل و کشتار، رایج ترین و پیش پا افتاده ترین مجازات برعلیه انسان سیاه، برعلیه آزادیخواهی و برابری طلبی محسوب می شد.

امروز، آرایش نیروهای سیاسی جهان تغییر یافته است. نیروهای جبهه شرق(به مفهوم سیاسی و ایدئولوژیک) در تمام جهان پراکنده اند. امپریالیسم، مغرور از درهم کوبیدن سوسیالیسم، سیاستها و مشی خود را با شیوه های بسیار خشن تر از سابق، پیش می برد. خود محوری، خود مظهری شدید نئولیبرالیسم و نئوکانیزم در همه زمینه ها اوج گرفت. توسل به نیروهای قهریه و سرکوب، سازماندهی تروریسم دولتی، اشغال و بمباران بی ملاحظه کشورها، شهرها و مناطق مسکونی و کشتار مردم را بدون توجه به این نظریه علمی، که هر پدیده ای متشکل از مجموع تضادهاست و اضداد طبق قوانین دیالکتیک رشد می کنند، به امر عادی تبدیل کرد. رشد تضادها موجب گسترش میدان مبارزه نیروهای پراکنده شرق با ارتجاع و امپریالیسم جهانی در جبهه ای به گستردگی جهان گردید و هر روز، نیرویهای تازه نفس بیشتری، هر چند با توان و ظرفیتهای متفاوت، به صفوف مبارزان و معارضان پیوستند. بار دیگر مبارزه شدت گرفت. امپریالیسم از حیاط خلوت خود در آمریکا لاتین بیرون رانده می شود و برای جلوگیری از جهانی شدن شکست خود، آتش جنگ نژادپرستانه و استعماری را بار دیگر، در خاورمیانه- ملتهب ترین و مستعد ترین منطقه جهان- برافروخت.

منطقه خاورمیانه بدلایل تاریخی و فرهنگی، تنوع ملی و دینی، موقعیت ژئوپلیتیک و ثروتهای طبیعی خود، بستر مناسبی برای پیشبرد سیاستهای دوران پس از شوروی امپریالیسم جهانی می باشد که بویژه جناح نئومحافظه کار آمریکا با روی کار آمدن یکی دیگر از اعضای خانواده جنگ طلب بوش، زمینه اجرای آن را فراهم ساخت. امپریالیسم آمریکا بار دیگر، از فاکتور اسرائیل مبتنی بر نژادی پرستی در منطقه و بزرگنمائیهای خارج از حد مظلومیت یهودیان در دوره جنگ جهانی دوم، دین غالب مردم منطقه، اسلام را در ردیف تروریسم قرار داد و بعد از یک دوره جنگ روانی و تحریکی، برای سرکوب «دولتهای سرکش»، احزاب و سازمانهای سیاسی کشورهای خاورمیانه، جنگ کثیف نژادپرستانه ای راه انداخت که هدف نهائی آن ایجاد شکاف در میان ملل تحت ستم و سلطه بر منابع و ذخایر طبیعی منطقه بود. 

بدین ترتیب، خاورمیانه باز هم به خط مقدم حملات استعمارگرانه تبدیل گردید. کشورهای افغانستان و عراق اشغال و ویران شدند. شمشیر داموکلاس بر سر ایران و سوریه به چرخش درآمد، لیبی، به اطاعت و تسلیم وادار شد، عملیات تروریستی در هنوستان شدت گرفت، پاکستان به آشوب کشیده شد، لبنان، فلسطین و بویژه نوارغزّه، شاهد آزمایش تسلیحات جدید و اجرای خشن ترین متدهای تروریسم دولتی گردیدند. بدین ترتیب، هر قدر ابعاد دروغ و جعل حقایق، حملات تروریستی و جنگ روانی امپریالیسم شدت گرفت، اعتراضات و انزجار در مقابل شدت تهاجمات، ماهیت نژادپرستانه و تروریستی عملیات و ابعاد قساوت مهاجمان در قتل عام زنان، کودکان، پیران و مردم بیگناه و بیدفاع، ابعاد جهانی بخود گرفت و در جبهه امپریالیسم شکاف بزرگی ایجاد شد. اعتراض شجاعانه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و در نشست اقتصادی داووس نسبت به بیعدالتی مدیر جلسه و گستاخی رئیس جمهور اسرائیل را، می توان نمونه برجسته این شکاف و مظهر و چکیده طغیان منطقی حقیقت و انسانیت برعلیه قاتل، برعلیه تروریسم دولتی، برعلیه نسل کشی و نژادپرستی بحساب آورد. اعتراض شدید اردوغان نشان داد که هنوز هم هیچ مجمع بین المللی، چشم دیدن حقیقت بطور کلی و بویژه حقیقت فلطسین را ندارد. البته، این اولین بار نبود که اردوغان برتروریسم دولتی اسرائیل، بر قاتلان و قصابان مردم ستمدیده فلسطین خروشید. وی، زمانی که اسرائیل دو خانواده فلسطینی را در پلاژ غزّه کشتار کرد و تنها یک دختربچّه ٨ ساله جان سالم بدر برد، فریاد برآورد: «عجبا! اسرائیل با کشتار زنان و کودکان در پلاژ، به جنگ تروریسم می رود؟!» و همانوقت که شیخ یاسین رمضان، آمادگی حماس برای برسمیت شناختن اسرائیل در محدوده مرزهای ۱٩٦۷ را اعلام کرد، روی صندلی چرخدار، بدستورشارون ترور شد، بانگ برداشت: «اسرائیل کشتن یک پیر مرد معلول را، جنگ با تروریسم می نامد؟!». در اوج کشتار ٢٢ روزه مردم نوارغزّه نیز، اردوغان موضعی بشدت عاقلانه و سنجیده گرفت و اخراج اسرائیل از سازمان ملل متحد را خواستار شد. البته، اعتراض شدید اردوغان، علت مهمّ دیگری نیز داشت و آن اینکه، نخست وزیر ترکیه بهتر از هر کسی می داند که، پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال ٢۰۰٣، این کشور بطور کلی و منطقه کردستان بویژه، به جولانگاه اسرائیل تبدیل شده است. اسرائیل در منطقه تحت رهبری دولت عروسکی اقلیم کردستان، دهها پایگاه نظامی و آموزش خرابکاری ایجاد کرده است که این خود، همه منطقه، بویژه ترکیه را تهدید می کند.

امروز، جهان تنها به نسل کشی مردم غزّه اعتراض نمی کند، بلکه، خواستار عقب راندن اسرائیل تا مرزهای سال ۱٩٦۷می باشد. با این همه، روند حوادث و تعمیق اعتراضات، حاکی از آن است که فردا، مردم جهان”طرح بالفور“ را زیر سؤال خواهد برد و فردای دیگر، یهوه را بخاطر”حاتم بخشی“ غاصبانه اش مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهد داد. بشریت از یهوه خواهد پرسید: تو به چه حقی سرزمین فلسطین را به صهیونیستها وعده کرده ای که از سال ۱٩۱٨، صهیونیستهای جهان در سرزمین فلسطین جمع شدند و با تشکیل گروههای تروریستی مثل ایرگون، هاگانا و...، در طول ٣۰ سال ترور، کشتار و راندن مردم از خانه و خاک خود، در سال ۱٩٤٨، وطن تاریخی فلسطینیان را در پناه سازمان ملل متحد، بطور ناعادلانه تقسیم کردند و پس از آن تاریخ نیز، اشغال تدریجی بقایای سرزمین تقسیم شده فلسطین، با حمایت وقیحانه غرب، بخصوص آمریکا، همچنان ادامه دارد! آن وقت است که مشروعیت رژیم نژاد پرست اسرائیل، بزرگترین پایگاه نظامی غرب امپریالیستی در خاورمیانه زیر سؤال خواهد رفت. نباید این مسئله را از نظر دور داشت که، اسرائیل یک کشور نیست. زیرا، طبق قوانین و موازین بین المللی، هر سرزمین فاقد مرزهای علامتگذاری شده و شناخته شده بین المللی و لو آنکه تمامی مشخصه های یک کشور را دارا باشد، کشور نامیده نمی شود. در تعاریف حقوقی و جغرافیائی، حتی حدود و ثغور دهات، کوچکترین واحدهای جغرافیائی نیز در محدوده مرزهای شناخته شده تعریف می شود و اسرائیل بدلیل نداشتن مرزهای شناخته شده، در این تعریف نمی گنجد. چه کسی نمی داند که ساکنان کنونی اراضی فلسطینیان کسانی هستند که امپریالیسم، بدون توجه به نبود مشترکات زبانی، فرهنگی، نژادی، تاریخی و سرزمینی بین آنها، بر اساس افسانه «وعده یهوه»، گروههای تندرو معتقد به دین کلیمی را با فریب و تطمیع و تحبیب، از چهار گوشه جهان با ادعای ارضی به سرزمین فلسطین کشانده و افکار و اندیشه های عمیقا نژادستانه را به آنها القاء کرده است. این ادعاها، ادامه همان ایده های نژادپرستانه سفیدپوستان آفریقای جنوبی است که در سالهای ٩۰ قرن گذشته، با حمایت اتحاد شوروی، بزیر کشیده شد. ابعاد و کیفیت اعتراضات امروز علیه اسرائیل، نشاندهنده آن است که، مردم جهان، دیر و زود، سرنوشت حاکمیت سفیدپوستان نژادپرست آفریقای جنوبی را برای این پایگاه نظامی آمریکا نیز رقم خواهد زد.

آنهائی که جهانبینی حماس را مبنای حقانیت سرکوب مقاومت مردم فلسطین، نسل کشی فلسطینیان و غصب و تصرف میهن آنها معرفی می کنند، آنهائی که ایدئولوژی و جهانبینی فاشیستی و نژادپرستی رژیم اسرائیل را انکار می کنند و آن را دموکراتیک می نامند، اگر عامل و مزدور نباشند، اگر پیروان و متحدان صهیونیسم و امپریالیسم مرتجع نباشند، مردمانی هستند که حماقت، بی حیائی، نادانی و بیسوادی سیاسی خود را به عرصه نمایش می گذارند. آنها نه تنها بر ایدئولوژی و جهانبینی صهیونیسم آگاهی ندارند، فاشیسم و تروریسم را نمی شناسند، حتی، معنی کلمه اسرائیل هم را نمی دانند. آنها نمی دانند که، اسرائیل یعنی: بنده برگزیده خدا و آن، در فرهنگ سیاسی، برتری نژادی، آپارتاید و نژادپرستی معنی می شود و اتفاقا، همین معنی، مبنای تأسیس اسرائیل بوده و هست.

امروز در حالیکه در کنفرانس اقتصادی داووس، کشتار فلسطینیان مورد رسیدگی قرار می گیرد، نشانه آن است که، جهان در حال دگرگونی بنیادی است و اگر دیروز اتحاد شوروی به تنهائی از خواستهای بحق خلقها و ملل زیر ستم در جهان حمایت می کرد، امروز این حمایتها، بقول اردوغان نه بخاطر مسیحی، مسلمان و یا کلیمی بودن و من اضافه کنم، بحاطر اعتقاد به این و یا آن جهانبینی نیست، بلکه بخاطر دفاع از انسانیت در برابر تعرضات صهیونیسم و امپریالیسم جهانی است که، ابعاد بین المللی بخود گرفته است. وقتی که نخست وزیر ترکیه و امیر قطر همصدا با  کاسترو، مورالس، چاوز، کوره آ، لولا، اورتگا، ... و همصدا با مردم آگاه جهان فریاد اعتراض بر می آورند، می توان امیدوار بود، می توان اطمینان داشت که جهان بار دیگر، تکان خواهد خورد. تکان مقدسی که قطعا نمی تواند به نفع ارتجاع صهیونیستی و امپریالیستی، حکام مرتجع و دست نشانده منطقه و رهبری فاسد «الفتح» باشد. امروز، در پی حوادث ناشی از بحران مالی- اقتصادی جهان و بویژه فاجعه فلسطینیان غزّه، شرایطی بوجود آمده است که هر کسی می تواند به نسبت درک خود از حقیقت و حقانیت، در جبهه قاتلان، متجاوزان اشغالگر و یا در کنار مردم آزاده جهان جای گیرد.

۱٣ بهمن ماه ۱٣٨۷


February 8th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی